سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :1
کل بازدید :3784
تعداد کل یاداشته ها : 1
04/2/29
5:27 ص

به نام خدا

(باز آمد بوی ماه مدرسه) این جمله مختص روز های آغازین سالتحصیلی می باشد. دراین روز ها خانواده ها مشغله های زیادی دارند از خرید دفتر وکتاب وپاکن ومداد وخودکار گرفته تا خرید کفش و بولیز وشلوار.

امسال طبق دستور العمل اداره آموزش وپرورش ناحیه 2 دانش آموزان مدرسه شاهد ملزم به پوشیدن لباس متحد الشکل شده بودند که این امرخشم بسیاری از دانش آموزان را برانگیخت و باعث تحریم شدن این لباس ها توسط دانش آموزان شد.

بلاخره روز اول مهر که روز شنبه بود فرا رسید روز پرحیاحویی بود وقتی به همراه خانواده ام از خانه خارج شدیم ابتدا به سمت مدرسه من راهی شدیم در راه بسیاری از دانش آموزان ابتدایی رادیدیم که در مقابل گل فروشی ها همراه با پدر ومادرشان صف کشیده بودند تا برای معلمشان گل ببرند.

بالاخره به مدرسه رسیدم از همان نگاه اول اثرات تحریم نمایان بود زیرا بسیاری از دانش لباس های متحد الشکل را نپوشیده بودند.

در همان لحظه عده ای از همکلاسی های سال گذشته را دیدم که در کنار هم جمع شده بودند نزدیک رفتم و پس از سلام واحوال پرسی متوجه شدم که در کلاس 302 افتاده ام.

در همین لحظه دوست هم تختی پارسالم محمد مهدی صادقی آمد و بچه ها به او هم گفتند که در کلاس 302 افتاده است وبا تصمیم گرفتیم که امسال هم تختی بشویم سپس زنگ زده شد پس از خوانده شدن قرآن آقای مدیر آمد وپس از عرض تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید وآرزوی موفقیت برای دانش آموزان چند نکته را متذکر شد وبه کلاس رفتیم زنگ اول ورزش داشتیم که به سخنرانی گذشت وزنگ دوم آقای مظفری (دبیر جبر) آمد وازاهمیت امسال صحبت کرد و روش های آموزش خود را توضیح داد وبه همین ترتیب دبیران دیگر نیز آمدند ورفتند وامروز هم به پایان رسید وتنها چیزی که باقی ماند خاطره ایست که درذهن ما ماند. 

 


91/8/21::: 6:31 ع
نظر()
  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ وبلاگ خوبی نبود